i love you and I don’t want to, ooh

آهنگی از بیلی آیلیش

همیشه پای یک زن در میان است ...

گفت باید بریم بازدید ... رفتند صحبت کردند و برگشتند و داستان عوض شد ...

چرا باید گذشته هی تکرار شود ...

دکتر سه روز مرخصی برام نوشت ...

ولی امروز را ساعت ۹ رفتم سر کار ...

فردا

فردا

فردا

ما ز فردا نگرانیم که جان را چه کنیم ...

یه روز هم میاد ...

روزی که تورو یه نفر با همه اخلاقات برای خودت بخواد ..