۳ آذر ۱۴۰۳
صبح بیدار شدم، ورزش کردم
رادیو جوان را گوش دادم. نان تازه گرفتم. و ریحان های گلدان را خیلی کم چیدم. هنوز کوچیکن
اماده که برم کار
دیروز بی حوصله بودم و دلیل داشت
به هر حال به خیر گذشت
چشم های آبی مظلومی که الان می فهمم خیلی آرام هم نیستند و چقدر جاه طلبی خاصی دارند .و چقدر ...
ملایم گذشت
دماغم خارید
دشمن خاصی ندارم ولی به اون خا...ر ج ....نده ها باید نزدیک بمونم
روزه سکوت بگیرم؟
+ نوشته شده در شنبه سوم آذر ۱۴۰۳ ساعت 18:59 توسط مکس دیوانه
|