فرصت خوبی شکر خدا فراهم شد

از دود، شهر و خاررررر کو‌..... ادما فاصله گرفتیم

زود تمام شد و عصر باید برگردیم

ولی طبیعت همیشه حالمو خوب میکنه

کنار اب بشینم

موسیقی گوش کنم

چایی و قهوه بخورم

با خدا با خودم حرف بزنم

درد دل و شادی

ادما میان و میرن

ولی او همیشه بوده باهام

دستمو ول نکرده

و من خیلی خرم اگه یادم بره

کجا کیا رفتند و چرا

البته که مهم نیست

صدای مرغابیا تو اب حالمو جا میاره

وقتی میپرن روح من همراهشون میشه

و نفس عمیق میکشم

به وقت عصر در دودیم

برمیگردیم و در دود و اضطراب ک ی ...ی زندگی میکنیم